بلاها برای نیکوکاران، اغلب امتحان الهی برای ارتقاء درجه و کفاره گناهان است، نه صرفاً عقوبت. این حکمت الهی، فرصتی برای رشد، تطهیر و افزایش توکل به خداست، با پاداشی عظیم در آخرت.
پرسش درباره چرایی ابتلای انسانهای نیکوکار به بلا و سختی، از عمیقترین و بنیادیترین سؤالاتی است که ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. این سوال نه تنها جنبه فلسفی دارد، بلکه ریشههای عمیقی در الهیات و درک ما از عدل الهی و حکمت خداوند دارد. قرآن کریم، با بینشی جامع و عمیق، به این موضوع پرداخته و زوایای مختلف آن را روشن ساخته است. درک این ابتلائات از منظر قرآن، نه تنها به ما آرامش میبخشد، بلکه نگرش ما را به زندگی و رنجها دگرگون میسازد. اولین و مهمترین نکتهای که قرآن درباره بلاها و سختیها مطرح میکند، مفهوم «ابتلاء» یا آزمایش الهی است. خداوند متعال بارها در قرآن بیان داشته که زندگی دنیا، دار امتحان و آزمون است. این دنیا محل گذر است و ما در آن، مورد آزمونهای مختلف قرار میگیریم تا ایمانمان سنجیده شود، نقاط ضعفمان آشکار گردد، و ظرفیتهایمان برای رشد و تعالی نمایان شود. در سوره عنکبوت آیه ۲ میفرماید: "أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ" (آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟). این آیه به وضوح نشان میدهد که ایمان تنها با کلام نیست، بلکه باید در کوره حوادث و سختیها آبدیده شود. بلاها ابزاری هستند برای خالصسازی و ارتقاء مؤمنان. بلا برای نیکوکاران، میتواند به چند شکل معنا پیدا کند: 1. امتحان و ارتقاء درجه: برای بندگان صالح و مؤمن، بلاها غالباً نه برای مجازات، بلکه برای ارتقاء درجه و پاداشهای بزرگتر در آخرت است. خداوند میخواهد صبر، شکر، توکل و رضایت آنها را در برابر تقدیر الهی بسنجد. پیامبران الهی، که کاملترین انسانها بودند، بیشترین سختیها را تحمل کردند. حضرت ایوب (ع) با وجود نیکی و صبر مثالزدنی، به سختترین بیماریها و از دست دادن اموال و فرزندان مبتلا شد، اما در نهایت، صبر او به اوج معرفت و نزدیکی به خدا منجر شد و پاداش بزرگی یافت. این نشان میدهد که بلا برای مؤمنان واقعی، مسیر کمال است نه صرفاً عقوبت. سوره بقره آیه ۱۵۵ میفرماید: "وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ" (و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود اموال و جانها و میوهها آزمایش میکنیم؛ و به صابران بشارت ده!). این آیه به صراحت بیانگر این است که آزمایشها جزء لاینفک زندگی هستند و پاداش برای صابران است. 2. کفاره گناهان: حتی انسانهای نیکوکار نیز ممکن است دارای گناهان کوچک یا قصورهایی باشند که از آنها غافلند. بلاها و سختیها میتوانند وسیلهای برای پاک شدن از این گناهان و کفارهای برای آنها باشند. در حدیث نبوی آمده است: "مَا يُصِيبُ الْمُسْلِمَ مِنْ نَصَبٍ وَلَا وَصَبٍ وَلَا هَمٍّ وَلَا حُزْنٍ وَلَا أَذًى وَلَا غَمٍّ حَتَّى الشَّوْكَةِ يُشَاكُهَا إِلَّا كَفَّرَ اللَّهُ بِهَا مِنْ خَطَايَاهُ" (هیچ رنجی، بیماریای، نگرانیای، اندوهی، آزاری و غمی به مسلمان نمیرسد، حتی خاری که به پایش رود، مگر اینکه خداوند با آن گناهانش را پاک میکند). این نشان میدهد که خداوند از طریق بلاها، حتی برای نیکوکاران، فرصتی برای تطهیر و آمادهسازی برای زندگی بهتر در آخرت فراهم میآورد. 3. یادآوری و توجه به خدا: گاهی اوقات انسان، هرچند نیکوکار، در رفاه و آسایش دنیا غرق میشود و از یاد خداوند غافل میگردد. بلاها میتوانند زنگ هشداری باشند تا انسان دوباره به سوی پروردگارش بازگردد، تضرع کند و عمق بندگی خود را دریابد. این بازگشت و توبه، هرچند از یک فرد نیکوکار، او را به مقام بالاتری میرساند. 4. ظهور حکمت و قدرت الهی: برخی بلاها ممکن است به دلایلی فراتر از درک محدود بشری رخ دهند. خداوند حکیم مطلق است و تمامی افعال او بر پایه حکمتهای پنهانی است که ممکن است ما قادر به درک کامل آنها نباشیم. گاهی یک بلا، برای شخص نیکوکار، نه تنها آزمایشی برای اوست، بلکه میتواند درس عبرتی برای دیگران باشد، یا منجر به خیری بزرگتر در آینده شود که در ابتدا نامرئی است. در سوره کهف، داستان حضرت موسی و خضر (ع) نمونه بارزی از این حکمتهای پنهان است؛ خضر کارهایی میکند که در ظاهر بد یا نامعقول به نظر میرسند (خراب کردن کشتی، کشتن پسر)، اما در نهایت معلوم میشود که هر یک از آنها حکمتی بزرگ داشته است. 5. تفاوت معیار «خوبی»: نکته مهم دیگر این است که معیار «خوبی» در دیدگاه الهی ممکن است با معیار انسانی متفاوت باشد. ممکن است انسانی در ظاهر بسیار نیکوکار به نظر برسد، اما در درون، نقصها یا غرور پنهانی داشته باشد که تنها از طریق بلا و فروتنی نمایان و مرتفع میشود. همچنین، گاهی خوبیها تنها در حد اعمال ظاهری باقی میمانند و روح بندگی و توکل کامل در آنها حضور ندارد. بلا میتواند این جنبهها را تکمیل کند. در نهایت، قرآن کریم به ما میآموزد که دنیا محل آزمایش است و نه پاداش نهایی. پاداش کامل و حسابرسی دقیق اعمال، در آخرت خواهد بود. کسانی که در دنیا با وجود نیکیها دچار بلا میشوند، اگر صبر پیشه کنند و به خداوند توکل نمایند، اجر عظیم و بیحسابی خواهند داشت. خداوند هرگز به کسی ظلم نمیکند و عدالت او مطلق است. سوره آل عمران آیه ۱۸۵ میفرماید: "كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۗ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۖ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ" (هر کسی چشنده مرگ است و همانا پاداشهای شما به تمام و کمال در روز قیامت داده میشود. پس هر که از آتش دور شود و وارد بهشت گردد، قطعاً رستگار شده است؛ و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریبنده نیست). این آیه به وضوح نشان میدهد که حسابرسی نهایی و پاداش کامل در روز قیامت است و زندگی دنیا با تمام سختیها و آسایشهایش، گذرگاهی بیش نیست. بنابراین، بلاها برای نیکوکاران، فرصتی برای رشد، تطهیر و ارتقاء به مقامهای والاتر نزد پروردگار متعال است و هرگز نشانه بیعدالتی نیست، بلکه عین حکمت و مهربانی الهی است. این دیدگاه به انسان کمک میکند تا در برابر سختیها ناامید نشود و با توکل و صبر، مسیر بندگی خود را ادامه دهد و منتظر پاداش ابدی باشد.
و قطعاً شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و کمبود اموال و جانها و میوهها آزمایش میکنیم؛ و به صابران بشارت ده!
آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها میشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟
هر کسی چشنده مرگ است و همانا پاداشهای شما به تمام و کمال در روز قیامت داده میشود. پس هر که از آتش دور شود و وارد بهشت گردد، قطعاً رستگار شده است؛ و زندگی دنیا چیزی جز کالای فریبنده نیست.
آوردهاند که در دوران کهن، در شهری نیکسیرت، تاجری توانگر میزیست که همواره در پی افزون کردن ثروت بود. وی هر صبح زود به بازار میرفت و تا پاسی از شب در اندیشه کسب و کار بود. در همسایگی او، درویشی زاهد و نیکوکار زندگی میکرد که با کمترین قناعت میورزید و پیوسته ذاکر نام حق بود. روزی تاجر، درویش را دید که با چهرهای گشاده و دلی آسوده، مشغول ذکر است. تاجر با نیشخندی در دل گفت: "این مرد بیچاره، عمری را در فقر و بیچیزی سپری میکند و من با همه کوشش و جدیت، غرق در نعمت و ثروت هستم." ناگهان، اسبی رم کرده و گاریاش از کنترل خارج شد و با سرعت به سوی دکان تاجر هجوم آورد و تمامی اجناس نفیس او را درهم شکست و خود تاجر نیز به سختی مجروح شد. درویش که شاهد این صحنه بود، بیدرنگ به یاری تاجر شتافت و با مهربانی او را تسکین داد و به مداوایش پرداخت. تاجر در میان اجناس ویرانشدهاش، با چهرهای دردمند به درویش نگریست و گفت: "ای رفیق، پنداشتم که ثروتم مایه آسایش است و فقرت رنج، اما اکنون میبینم که همان بیچیزیات تو را از این بلا حفظ کرد و همین عبودیتت به تو آرامش بخشید، در حالی که ثروتم جز غم و اندوه برایم نیاورد." درویش با لبخندی گرم پاسخ داد: "بلا و آسایش، هر دو از حکمتهای الهیاند. گاه آنچه در ظاهر خوشی است، باطناً مایهی غرور و غفلت میشود، و گاه آنچه در نظر بلاست، سبب تطهیر و ارتقای روح میگردد. گنج حقیقی در صبر و سپاسگزاری در برابر تقدیر حق است، زیرا حکمت پروردگار بس فراتر از دیدههای ماست و در هر رخدادی خیری نهفته است که شاید در ابتدا آشکار نباشد."