احساس خفگی در جمعهای به ظاهر دینی غالباً از ناهماهنگی بین انتظارات معنوی و واقعیت محیطی ناشی میشود که فاقد اخلاص، شفقت، وحدت و تقوای حقیقی است. قرآن بر اخلاص، برادری و تمرکز بر باطن دین تأکید دارد، نه فقط ظواهر.
احساس خفگی در جمعهای به ظاهر دینی، تجربهای عمیق و غالباً دلسردکننده برای بسیاری از جویندگان صادق معنویت است. این حس بیانگر یک ناهماهنگی بین عطش روحی درونی فرد و واقعیت یک محیط بیرونی است که با وجود ظاهر مذهبیاش، به جای بالندگی، احساس فشار و خفقان ایجاد میکند. قرآن کریم، گرچه به طور مستقیم به پدیده مدرن «احساس خفگی» نمیپردازد، اما دریایی از حکمت و رهنمود در مورد جوهر واقعی ایمان، اجتماع و خطرات دینداری سطحی را ارائه میدهد. با درک این اصول قرآنی، میتوانیم بهتر بفهمیم که چرا چنین احساساتی ممکن است بروز کنند و چگونه با آنها کنار بیاییم. اولاً، قرآن پیوسته بر اهمیت والای اخلاص در تمامی اعمال عبادی و معنوی تأکید دارد. خداوند بارها تأکید میکند که اعمال بر اساس نیتهایشان سنجیده میشوند. اگر یک جمع، با وجود نمادها و مناسک ظاهری دینیاش، از سوی افرادی اشباع شده باشد که انگیزههای اصلیشان صرفاً برای خدا نیست – شاید به دلیل موقعیت اجتماعی، کسب اعتبار (ریا)، غیبت کردن، یا حتی پویاییهای قدرت درونی – آنگاه فضای معنوی میتواند سنگین و غیرصمیمی شود. قرآن در مورد کسانی که اعمال دینی را فقط برای دیده شدن توسط مردم انجام میدهند، هشدار میدهد، همانطور که در سوره ماعون (۱۰۷:۴-۶) آمده است: «پس وای بر نمازگزارانی که در نمازشان سهلانگاری میکنند؛ همان کسانی که ریا میکنند [تا مردم آنها را ببینند].» چنین هشداری نشان میدهد که فقدان نیت خالص میتواند اعمال دینی را از ارزش معنویشان تهی کند و به تبع آن، محیطی را ایجاد کند که برای کسانی که به دنبال ارتباط واقعی با الوهیت هستند، توخالی یا سرکوبکننده باشد. وقتی اخلاص نباشد، هدف اصلی گرد هم آمدن برای تغذیه معنوی تضعیف میشود و به احساس ناراحتی یا خفگی منجر میگردد. ثانیاً، قرآن چشماندازی از جامعه (امت) را ترویج میکند که بر اصول احترام متقابل، شفقت، وحدت و پیگیری مشترک تقوا بنا شده است، نه بر قضاوت یا تفرقه. در سوره حجرات (۴۹:۱۰)، خداوند میفرماید: «همانا مؤمنان برادر یکدیگرند؛ پس میان برادران خود صلح و آشتی برقرار سازید و از خدا پروا کنید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید.» این آیه بر برادری و وحدت تأکید دارد. اگر یک جمع «دینی»، به جای پرورش این حس خانواده و حمایت متقابل، به محلی برای غیبت، تهمت، خودبرتربینی یا قضاوتهای سختگیرانه در مورد دیگران تبدیل شود، ناگزیر از آرمان قرآنی منحرف میشود. سوره حجرات (۴۹:۱۲) صریحاً در مورد گمان بد و غیبت هشدار میدهد: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چراکه بعضی از گمانها گناه است؛ و تجسس نکنید و برخی از شما از برخی دیگر غیبت نکنند. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مردهاش را بخورد؟! [البته] از آن نفرت دارید! و از خدا پروا کنید؛ همانا خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.» هنگامی که افراد در چنین جمعهایی به این رفتارها مشغول میشوند، محیط سمی میشود و روح برادری و شفقت را که اسلام از آن حمایت میکند، خفه میکند. جامعه دینی واقعی باید پناهگاهی از آرامش، درک و پذیرش باشد، جایی که افراد در آن احساس امنیت کنند تا از نظر معنوی رشد کنند، نه اینکه مورد قضاوت یا بازرسی قرار گیرند. علاوه بر این، قرآن مکرراً به مؤمنان یادآوری میکند که تقوای واقعی فراتر از صرفاً مناسک و ظواهر بیرونی است. در حالی که مناسک ارکان اساسی ایمان هستند، آنها وسیلهای برای رسیدن به یک هدف – پاکسازی روحی و ارتباط نزدیکتر با خدا – هستند، نه خود هدف. سوره بقره (۲:۱۷۷) این نکته را به زیبایی بیان میکند: «نیکوکاری آن نیست که رویتان را به سمت مشرق یا مغرب بگردانید، بلکه نیکوکاری [واقعی] آن است که کسی به خدا و روز آخر و فرشتگان و کتاب و پیامبران ایمان بیاورد و مال را با وجود دوستیاش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راهمانده و سائلان و در راه آزاد کردن بردگان بدهد؛ و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد؛ و کسانی که به عهدشان وفا میکنند هنگامی که عهد میبندند؛ و صابران در فقر و سختی و در هنگام نبرد. آنانند کسانی که راست گفتهاند، و آنانند پرهیزکاران.» این آیه تعریف تقوا را گسترش میدهد تا رویکردی جامع به زندگی را در بر گیرد که بر ایمان، صدقه، رفتار اخلاقی و استقامت تأکید دارد. اگر جمعهای دینی بیش از حد بر پایبندی سختگیرانه به اشکال بیرونی، اعلامیههای جزمی، یا تفسیری انحصاری از «عمل صحیح» تمرکز کنند، در حالی که از پرورش فضائلی مانند شفقت، همدلی و فروتنی غافل شوند، میتوانند محدودکننده و آزاردهنده باشند. در این حالت، تأکید از تغذیه روح به انجام مناسک برای نمایش تغییر میکند، که میتواند برای کسی که به دنبال عمق معنوی واقعی است، عمیقاً غیرصمیمی و بله، خفهکننده باشد. در نهایت، قرآن بر اهمیت رحمت، ملایمت و حکمت در ارتباط و تعامل تأکید میکند. خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرآن به عنوان فردی مهربان و با ملایمت توصیف شده است. سوره آل عمران (۳:۱۵۹) میفرماید: «پس به سبب رحمتی از جانب خدا بود که با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی، قطعاً از پیرامونت پراکنده میشدند.» این آیه تأثیر عمیق رهبری و تعامل جمعی را که با مهربانی و درک متقابل همراه است، برجسته میکند. هنگامی که جمعهای دینی فاقد این رویکرد دلسوزانه هستند، هنگامی که بحثها با تندی، خشکی، یا عدم تمایل به پذیرش دیدگاههای متنوع (در چهارچوب اسلامی) مشخص میشوند، میتوانند فضایی سرکوبکننده ایجاد کنند. جوهر واقعی دعوت به راه خدا با حکمت و اندرز نیکو است، همانطور که در سوره نحل (۱۶:۱۲۵) آمده است: «[مردم را] با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان؛ و با آنان به نیکوترین شیوه مجادله کن.» جمعی که با وجود برچسب دینیاش، احساس ناخوشایند، قضاوتی یا از نظر فکری خفهکننده باشد، به طور طبیعی میتواند منجر به احساس بیگانگی و خفگی روحی شود. در نتیجه، احساس خفگی در جمعهای به ظاهر دینی اغلب ناشی از انحراف از تعالیم اصلی قرآن در مورد اخلاص، جامعه واقعی، تقوای جامع و تعامل دلسوزانه است. این نشانهای است که عمل بیرونی ممکن است از روح درونی ایمان جدا شده باشد. برای کسانی که این تجربه را دارند، این یک دعوت به خودکاوی است: تا ارتباط شخصی خود را با خدا تأیید کنند، به دنبال محیطهایی باشند که فضایل اسلامی را به طور واقعی تجسم میبخشند، و به یاد داشته باشند که دینداری واقعی در صداقت قلب شکوفا میشود و از طریق اخلاق نیکو نمود پیدا میکند. قرآن مؤمنان را تشویق میکند که به دنبال دانش باشند، فروتنی را تمرین کنند و محیطی از عشق و وحدت را پرورش دهند، که اینها پادزهر همان احساسات محدودیت و غیرصمیمی بودن هستند.
پس وای بر نمازگزاران!
همانان که از نمازشان غافلند و به آن اهمیت نمیدهند،
همانان که ریا میکنند [و نماز را برای خودنمایی به مردم میخوانند].
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چراکه بعضی از گمانها گناه است؛ و تجسس نکنید و برخی از شما از برخی دیگر غیبت نکنند. آیا کسی از شما دوست دارد گوشت برادر مردهاش را بخورد؟! [البته] از آن نفرت دارید! و از خدا پروا کنید؛ همانا خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.
پس به سبب رحمتی از جانب خدا بود که با آنان نرمخو شدی، و اگر تندخو و سختدل بودی، قطعاً از پیرامونت پراکنده میشدند. پس آنان را ببخش و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن. و چون تصمیم گرفتی [و اراده بر کاری کردی]، بر خدا توکل کن؛ همانا خداوند توکلکنندگان را دوست دارد.
در باغهای سرسبز شیراز، جایی که بوی گل سرخ با حکمت قرون درهم میآمیخت، سعدی روزی از سینه صاف و روح پاک فرهاد حکایت کرد. فرهاد، با وجود ارادت عمیقش به دین، غالباً در جمعهای بزرگ و پر سر و صدای دینی که علما به بحث میپرداختند و دینداران تقوای خود را به نمایش میگذاشتند، احساس ناراحتی عمیقی میکرد. او مشتاق ارتباط روحی حقیقی بود، اما در آن شلوغیها، حس عجیبی از خفگی به او دست میداد. یک روز، به سراغ پیرمردی خردمند و درویشمسلک رفت که آرام کنار جوی آبی نشسته بود و چشمانش آرامش درونی عمیقی را منعکس میکرد. فرهاد دل خود را به او گشود و گفت: «ای بزرگوار، من در راه ایمان میکوشم، اما وقتی به جمع متدینان میپیوندم، احساس تنگی نفس میکنم، حسرت روحیای که برآورده نمیشود. چرا این جمعهای به ظاهر پرهیزگار، آسایشی را که من میجویم به من نمیبخشند؟» درویش لبخندی ملایم زد و به آب جوی خیره شد. «فرهاد عزیز من،» آغاز کرد، «بدان که جوهر ایمان نه در عظمت مجالس است و نه در بانگ بلند تظاهر به پارسایی. آن چون این آب است: پاکتر جاری میشود وقتی که آزاد باشد، فارغ از هیاهوی دنیا. بسیاری ایمان را به ظاهر میجویند، در شکل و نمایش، اما آرامش حقیقی، چون آب حقیقی، قلب را با صداقت و فروتنی تغذیه میکند. وقتی قلب با ریا، قضاوت، یا سخنان بیهوده سنگین شود، به قفسی تبدیل میشود و روح مشتاق آسمان بازِ عبودیت حقیقی میگردد. جویبار آرام صداقت خود را بجوی، تا اقیانوس بیکران آرامش الهی را بیابی، حتی اگر تنها باشی، و آن حس خفگی از بین خواهد رفت و نسیم طراوتبخش حقیقت جایگزین آن خواهد شد.» فرهاد فهمید. او آموخت که تقوای واقعی در تالارهای پرجمعیت دینداری ظاهری یافت نمیشود، بلکه در پناهگاه وسیع یک قلب صادق است، جایی که ارتباط حقیقی با الوهیت آزادانه شکوفا میشود.