احساس پوچی علیرغم پیشرفت علمی، ناشی از غفلت از نیازهای روحی و هدف اصلی آفرینش انسان است. قرآن تأکید میکند که آرامش حقیقی تنها با یاد خدا و اتصال به معنویت حاصل میشود و نه صرفاً با دستاوردهای مادی.
پیشرفتهای علمی بیشمار و شگفتانگیز در دوران معاصر، در بسیاری از ابعاد زندگی ما راحتی، سرعت و دسترسی به اطلاعات بیسابقهای را فراهم آورده است. از کشفهای پزشکی تا فناوریهای ارتباطی و اکتشافات فضایی، انسان توانسته است مرزهای دانش خود را به طرز خیرهکنندهای گسترش دهد و بسیاری از رازهای جهان مادی را بگشاید. با این حال، در کمال تعجب، بسیاری از افراد در جوامع پیشرفته همچنان با احساس پوچی، بیمعنایی، اضطراب و افسردگی دست و پنجه نرم میکنند. این یک پارادوکس به ظاهر عجیب است: هرچه دانش و توانایی ما در تسلط بر دنیای مادی بیشتر میشود، چرا آرامش و رضایت درونی کاهش مییابد؟ پاسخ به این پرسش را میتوان در نگاه جامع قرآن کریم به هستی و انسان جستجو کرد. قرآن کریم به ما میآموزد که انسان صرفاً موجودی مادی نیست که نیازهایش تنها با پیشرفتهای علمی و رفاه دنیوی برطرف شود. انسان دارای روحی است که نیازهای عمیقتری دارد؛ نیازهایی که از جنس معنویت، هدفمندی، ارتباط با خالق و درک جایگاه خود در جهان هستی هستند. در حقیقت، پیشرفت علمی به خودی خود هدف نهایی خلقت نیست، بلکه ابزاری است برای شناخت بهتر عظمت پروردگار و تسهیل زندگیای که در آن انسان بتواند به وظیفه اصلی خود، یعنی بندگی و حرکت به سوی کمال، بپردازد. قرآن این واقعیت را بیان میکند که هدف اصلی از خلقت انسان و جن، عبادت پروردگار است، همانطور که در سوره ذاریات آیه 56 میفرماید: «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» (و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند). زمانی که انسان از این هدف اصلی غافل میشود و تمام هم و غم خود را صرف جمعآوری امکانات مادی و لذتهای دنیوی میکند، به تدریج احساس پوچی او را فرا میگیرد. این پوچی نه به دلیل کمبود امکانات، بلکه به دلیل عدم ارضای نیازهای روحی و معنوی است. دانش علمی هرچند جهان را روشن میکند، اما نمیتواند به سؤالات اساسی وجودی انسان مانند «از کجا آمدهام؟»، «برای چه آمدهام؟» و «به کجا میروم؟» پاسخ دهد. این سؤالات فقط در پرتو تعالیم وحیانی و ارتباط با منبع هستی، یعنی خداوند متعال، معنا پیدا میکنند. قرآن تاکید میکند که آرامش حقیقی قلبها تنها با یاد خدا محقق میشود. سوره رعد آیه 28 میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید! تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد). این آیه به روشنی نشان میدهد که منبع آرامش درونی و رهایی از پوچی، نه در پیشرفتهای مادی و تکنولوژیکی، بلکه در اتصال معنوی به خالق است. پیشرفت علمی میتواند محیط فیزیکی ما را بهبود بخشد، اما نمیتواند خلاء روحی ناشی از فراموشی خدا و هدف اصلی زندگی را پر کند. علاوه بر این، قرآن به انسان هشدار میدهد که دلبستگی افراطی به زندگی دنیا و غفلت از آخرت، به گمراهی و شقاوت میانجامد. در سوره طه آیه 124 آمده است: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ» (و هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی سختی خواهد داشت و روز قیامت او را کور محشور میکنیم). «معيشة ضنكا» یا زندگی تنگ و سخت، لزوماً به معنای فقر مالی نیست، بلکه میتواند به معنای زندگیای باشد که از نظر روحی و معنوی دچار تنگنا و فشار است، حتی اگر از نظر مادی در رفاه باشد. این همان احساس پوچی است که با وجود پیشرفت علمی، گریبانگیر بسیاری از انسانها میشود. این تنگنای روحی و معنوی نتیجه رویگردانی از ذکر و یاد خدا و هدف اصلی خلقت است. قرآن همچنین نگاه انسان را از محدودیتهای دنیای فانی به ابدیت و زندگی جاودانه در آخرت معطوف میکند. در سوره کهف آیه 46 میخوانیم: «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا» (مال و فرزندان، زینت زندگی دنیا هستند و اعمال صالح ماندگار نزد پروردگار تو از نظر پاداش بهتر و از نظر امید نیکوترند). این آیه به وضوح نشان میدهد که ارزشهای ماندگار، نه در دستاوردهای مادی که فانی هستند، بلکه در اعمال صالح و ارتباط معنوی با خداوند نهفته است. زمانی که تمام تمرکز انسان بر جمعآوری همین زینتهای فانی باشد، طبیعی است که در نهایت احساس بیهدفی و پوچی او را فراگیرد، زیرا اینها نمیتوانند به عطش درونی روح برای حقیقت و معنای ابدی پاسخ دهند. بنابراین، پیشرفت علمی هرگز نمیتواند جایگزین نیازهای روحی و معنوی انسان شود. در واقع، علم بدون معنویت، مانند کالبدی بدون روح است. برای غلبه بر احساس پوچی، لازم است انسان با تمام وجود به سوی منبع آرامش حقیقی، یعنی پروردگار عالم، بازگردد. این بازگشت از طریق عبادت، ذکر، تفکر در آیات الهی، خدمت به خلق و زندگی با هدف و معنای قرآنی محقق میشود. در این صورت است که علم و معرفت نه تنها به رفع نیازهای مادی کمک میکند، بلکه راهی برای تعمیق ایمان و دستیابی به آرامش پایدار درونی خواهد بود و احساس پوچی را به رضایت و معنا تبدیل خواهد کرد.
و جن و انس را نیافریدم جز برای اینکه مرا بپرستند.
آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد؛ آگاه باشید! تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
و هر کس از یاد من روی بگرداند، زندگی سختی خواهد داشت و روز قیامت او را کور محشور میکنیم.
روزی در یکی از شهرهای پر زرق و برق، تاجری بسیار ثروتمند زندگی میکرد. خانههای مجلل، کاروانهای پر از کالا و خدم و حشم فراوان داشت. همه فکر میکردند او در اوج خوشبختی است، اما قلبش همواره در التهاب و نگرانی بود؛ نه از کسادی بازار، بلکه از پوچی و بیمعنایی که گویی در پس هر لبخند ظاهری پنهان بود. او هر شب با وجود همه آنچه داشت، احساس خلأ میکرد و آرامش به او روی نمیآورد. در همان شهر، در گوشهای محقر، درویشی سادهدل با لباسی وصلهدار و کفشی پاره زندگی میکرد. او دارایی مادی نداشت، اما قلبش مالامال از ذکر و یاد خدا بود. هر بامداد با لبخندی آرامبخش از خواب برمیخاست و هر شب با دلی آرام به خواب میرفت. روزی آن تاجر از کنار درویش گذشت و او را در حال زمزمه ذکر و با صورتی نورانی دید. از او پرسید: «ای درویش، تو هیچ نداری، اما آرامش وجودت مرا حسرت به دل میکند. من با این همه دارایی چرا لحظهای از این آرامش را ندارم؟» درویش با لبخند گفت: «ای دوست، تو تمام عمرت را صرف جمعآوری 'داشتنیها' کردهای و به 'بودنها' نپرداختهای. آنچه تو را رنج میدهد، عدم اتصال قلبت به سرچشمه آرامش است، نه کمبود مال. دل را تنها یاد خدا آرام میکند، نه جمع مال و مقام. هرچه علم و ثروت بیشتر شود، اگر روح غافل بماند، پوچی بیشتر چنگ میاندازد.» تاجر از سخن درویش متاثر شد و شروع کرد به تأمل در زندگیاش، شاید راهی به سوی آرامش واقعی بیابد.