قرآن برای عبرت و پند به قومها و همچنین آگاهی از سرنوشت آنان اشاره کرده است.
قرآن کریم، کتاب مقدس مسلمانان و منبع اصلی اسلامی، به عنوان یک منبع عظیم آموزشی، در آیات متعدد خود به تاریخ اقوام پیشین و سرگذشتهای آنها پرداخته است. این قصص و روایتها نه تنها برای عبرتآموزی به انسانهای معاصر اهمیت دارد، بلکه در راستای ایجاد بصیرت و آگاهی در بین نسلهای آینده نیز مورد توجه قرار گرفته است. از دیدگاه قرآن، قصص اقوام گذشته باید منبعی از درسها برای ما باشد تا از اشتباهات آنان عبرت بگیریم و در مسیر درست گام برداریم. یکی از آیات مهمی که به این موضوع اشاره میکند، آیه 30 سوره مومنون است. در این آیه آمده است: «إنَّ في خَلْقِ السَّمَواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآياتٍ لِّأُولِي الْأَلْبابِ». این آیه به ما یادآوری میکند که در آفرینش علم و نظام خلقت و اصول تغییرات در طبیعت، نشانههایی عمیق و عبرتآمیز برای افراد با بصیرت وجود دارد. خداوند در این آیه به ما یادآور میشود که مطالعه تاریخ، طبیعت و زندگی انسانها نه تنها موجب رشد علمی بلکه گسترش درک و فهم ما از حقیقت میشود. از سوی دیگر، طرز بیان آیه 43 سوره القصص نیز قابل توجه است که به بیان این نکته اشاره دارد: «وَكَذَٰلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ». این آیه بر اهمیت تاریخنگاری و فراگیری از سرنوشت اقوام گذشته تأکید دارد. قرآن کریم با ذکر داستان اقوامی مانند قوم نوح، قوم عاد و قوم ثمود و عذابهایی که به دلیل عدم اطاعت از اوامر آسمانی بر آنها نازل شده است، به ما هشدار میدهد که چگونه عدم تبعیت و انحراف از مسیر الهی میتواند منجر به عواقب وخیمی شود. قرآن به شکل مفصلتری در مورد قوم نوح صحبت میکند. نوح (ع) به عنوان پیامبری که از جانب خداوند مأمور به دعوت قوم خود به دینداری و بازگشت به هدایت بود، تلاش بسیاری کرد. او سالها به دعوت قومش پرداخت، اما تنها عده کمی به دعوت او لبیک گفتند و باقی قوم به کفر و عذاب الهی دچار شدند. این رخداد تاریخی، بُعدی از اصول ایمانی را در ما تقویت میکند؛ به این معنا که در هر عصر و زمان، اگر انسانها به سمت کفر و نافرمانی بروند، عذاب الهی آنها را تهدید میکند. همچنین عواملی که منجر به عذاب اقوام پیشین گردید، در قرآن کریم به صورتهای مختلفی بیان شده است. برای مثال، قوم عاد که به خاطر قوت و تواناییهای بدنی و مادی خود فخر میفروختند و به پیامبر خود هود (ع) پشت کردند، مثالی از این امر است. خداوند در سوره هود آیه 50 میفرماید که پیامبر هود قومش را از عذابی مهلک خبر داد، اما آنها به او گوش ندادند و در نتیجه عذاب بر آنها نازل شد. این داستان نیز بیانگر این نکته است که الگوی روانشناختی و اجتماعی آن زمان مشابه با برخی رفتارهای ما در این زمان است. در داستان قوم ثمود و پیامبر صالح (ع)، نیز میتوانیم نقاط مشترکی با وضعیت کنونی مشاهده کنیم. قوم ثمود که در دل کوهها زندگی میکردند و در عرصههای مختلف به پیشرفتهای علمی دست یافته بودند، به پیامبر خود دروغ گفتند و در زندگی خود انحراف پیدا کردند. این انحراف منجر به عذاب آنان نیز شد که نشاندهنده واکنش خداوند به کسانی است که به حقایق پشت میکنند و به فریب و نیرنگ روی میآورند. اگر به این قصص به دقت نگاه کنیم، متوجه میشویم که ما امروز نیز تحت تأثیر رفتارهایی مشابه قرار داریم. اصولاً تاریخ محصولی از رفتارها و اعمال انسانها در طول زمان است و عدم توجه به تاریخ میتواند منجر به تکرار اشتباهات گردد. بنابراین، آیات قرآن به ما میآموزد که کلید موفقیت در زندگی انسانی، در شناخت و عبرتگیری از تاریخ مستتر است. در نهایت، قرآن کریم میخواهد به ما همواره یادآوری کند که خداوند بر همه چیز تسلط دارد و سرنوشت هر قوم به ایمان و اعمال آنها بستگی دارد. با نگاهی به تاریخ و عبرت از آن، میتوانیم از سقوطها و اوجهای گذشته عبرت بگیریم و برای ساختن آیندهای بهتر از آن استفاده کنیم. بدین ترتیب، مطالعه قصص قرآن از اقوام گذشته تنها یک روایت تاریخی نیست بلکه یک فرآیند آموزشی است که میتواند ما را از اشتباهات گذشته برحذر دارد و در مسیر درست و اعتقادی بنا کند. قطعاً با ایمانی راسخ در مسیر نورانی حیات طی خواهیم کرد و میآموزیم که انتخابات و انتخابهای فردی ما میتواند سرنوشت بزرگتری را برای خود و نسلهای آینده رقم بزند.
بهراستی در آفرینش آسمانها و زمین و تغییر شب و روز، نشانههایی است برای صاحبان عقل.
و اینگونه آیات را برای قومی که ایمان میآورند، روشن میسازیم.
آیا نمیبینند که چند قوم از قرنهای پیش را هلاک کردیم، هر وقت رسولی برایشان میآمد، جز این نمیگفتند که این سحری آشکار است؟
در زمانهای قدیم، مردی به نام زینالعابدین، که اهل دیار قدیم بود، همواره در جستجوی حقیقت و عبرت از قومهای گذشته بود. او دلش میخواست بداند چرا خداوند این قصص را در قرآن ذکر کرده است. یک روز، در وادیی نشسته بود و به یاد قصه قوم نوح و عذاب نازل شده بر آنها میافتاد. او تصمیم میگیرد تا از اشتباهات آنها درس بگیرد و در پی تقوا و درستکاری برود. زینالعابدین تا سالها داستان قومها را مطالعه کرد و به دیگران هم یاد داد که چگونه از تاریخ عبرت بگیرند. او همیشه میگفت: «تاریخ باید چراغ راه ما باشد.»