چرا با وجود فهم حقیقت، عمل کردن دشوار است؟

دشواری عمل با وجود فهم حقیقت ناشی از عوامل درونی چون نفس اماره و بیرونی مانند وسوسه شیطان و تعلقات دنیوی است. قرآن راهکار غلبه بر آن را در ایمان، عمل صالح، توصیه به حق و صبر می‌داند.

پاسخ قرآن

چرا با وجود فهم حقیقت، عمل کردن دشوار است؟

خواهر و برادر عزیز، پرسشی که مطرح فرمودید، یکی از عمیق‌ترین و بنیادی‌ترین چالش‌های وجودی انسان است؛ چالشی که از دیرباز تا کنون، ذهن فلاسفه، عارفان و متدینان را به خود مشغول داشته است. فهم حقیقت، همچون نوری است که راه را روشن می‌کند، اما حرکت در آن راه روشن و قدم برداشتن به سوی مقصد، داستانی دیگر است. قرآن کریم، با نگاهی واقع‌بینانه به ابعاد وجودی انسان، این دشواری را ریشه‌یابی کرده و راهکارهایی برای غلبه بر آن ارائه می‌دهد. این دشواری، پدیده‌ای تک‌بعدی نیست، بلکه مجموعه‌ای از عوامل درونی و بیرونی دست به دست هم می‌دهند تا فاصله بین علم و عمل ایجاد شود. یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های این دشواری، وجود «نفس اماره» در وجود انسان است. نفس اماره، همان بُعدی از وجود ماست که انسان را به سوی خواسته‌ها و تمایلات سرکش و ناپایدار سوق می‌دهد، حتی اگر این خواسته‌ها با حقیقت و مصلحت واقعی ما در تضاد باشند. قرآن در سوره یوسف، آیه 53، از زبان حضرت یوسف (ع) می‌فرماید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ»؛ یعنی «من هرگز نفس خود را تبرئه نمی‌کنم، چرا که نفس همواره به بدی امر می‌کند، مگر آنکه پروردگارم رحم کند؛ به راستی که پروردگارم آمرزنده و مهربان است.» این آیه به وضوح نشان می‌دهد که نفس انسانی، بدون مراقبت و هدایت الهی، تمایل شدیدی به پیروی از هوی و هوس و سرپیچی از حق دارد. این مبارزه درونی، جهاد اکبر نامیده می‌شود و نیازمند مجاهدت و پایداری فراوان است. بسیاری از اوقات، انسان حقیقت را می‌فهمد، اما لذت‌های زودگذر دنیا، تنبلی، ترس از دست دادن موقعیت، یا حتی غرور، مانع از آن می‌شود که آن حقیقت را به مرحله عمل برساند. این مبارزه دائمی، نشان‌دهنده عظمت و ارزش والای رسیدن به ایمان عملی و تقواست. عامل دوم، وسوسه‌های «شیطان» است. شیطان، دشمن آشکار انسان است که با تمام توان خود می‌کوشد تا انسان را از مسیر حق منحرف سازد. او وعده‌های دروغین می‌دهد، زیبایی‌های دنیا را در نظر انسان آراسته می‌کند و زشتی‌های گناه را پنهان می‌سازد. در سوره بقره، آیه 208، خداوند متعال می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ ۚ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ»؛ یعنی «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، همگی در صلح و تسلیم درآیید و از گام‌های شیطان پیروی نکنید؛ که او دشمن آشکار شماست.» شیطان به انسان وعده فقر می‌دهد تا او را از انفاق باز دارد و به او فرمان کارهای زشت می‌دهد. او پیوسته در کمین نشسته تا انسان را از عمل به آنچه می‌داند صحیح است، باز دارد. وسوسه‌های او ظریف و پنهان هستند و اغلب در لباس خیرخواهی یا منطق ظاهر می‌شوند. سومین عامل، «علاقه به دنیا» و مظاهر آن است. دنیا با جذابیت‌های زودگذر خود، می‌تواند انسان را از هدف اصلی خلقت و عمل به حقیقت دور کند. مال و ثروت، جاه و مقام، شهرت و زیبایی‌ها، همگی می‌توانند حجابی بر دیدگان انسان بیافرینند و او را از حرکت به سوی حق باز دارند. قرآن کریم بارها انسان را به فانی بودن دنیا و پایداری آخرت یادآوری می‌کند. اما دل بستن به این زرق و برق‌ها، انسان را تنبل کرده و او را به سوی راحتی‌طلبی و گریز از مسئولیت‌ها سوق می‌دهد. این وابستگی، اغلب منجر به این می‌شود که حتی اگر انسان بداند چه چیزی درست است، نتواند به خاطر منافع دنیوی از آن چشم‌پوشی کند و در نتیجه عمل کردن دشوار می‌شود. عامل چهارم، «ترس از نتایج عمل» یا «ترس از قضاوت مردم» است. گاهی اوقات، انسان حقیقت را درک می‌کند و می‌داند که باید طبق آن عمل کند، اما از واکنش‌های جامعه، از دست دادن اعتبار، یا مواجهه با مشکلات می‌ترسد. این ترس می‌تواند مانع بزرگی در مسیر عمل باشد. قرآن به مؤمنان شجاعت می‌دهد که تنها از خدا بترسند و نه از بندگانش. در بسیاری از آیات، خداوند بر توکل بر او و عدم ترس از غیر او تأکید دارد. با این حال، قرآن تنها به بیان مشکلات نمی‌پردازد، بلکه راه‌حل‌هایی نیز ارائه می‌دهد. مهم‌ترین راهکار، «ایمان و عمل صالح» است. در سوره عصر، آیه 1 تا 3، خداوند می‌فرماید: «وَالْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2) إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3)»؛ یعنی «سوگند به عصر (یا زمان)، که انسان در زیانکاری است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق توصیه کردند و یکدیگر را به صبر توصیه کردند.» این سوره کوتاه، نقشه راهی جامع برای غلبه بر این دشواری‌هاست. ایمان آوردن به تنهایی کافی نیست؛ عمل صالح، توصیه به حق و توصیه به صبر، ارکان اصلی نجات و رستگاری هستند. «توصیه به حق» یعنی نه تنها خودمان حقیقت را بدانیم و به آن عمل کنیم، بلکه دیگران را نیز به آن دعوت کنیم و از باطل بازداریم. این امر خود باعث تقویت باور و اراده ما می‌شود. «توصیه به صبر» نیز به معنای پایداری و مقاومت در برابر مشکلات و وسوسه‌هاست. این صبر، هم شامل صبر در طاعت خداوند، هم صبر در برابر گناهان و هم صبر در برابر مصائب و سختی‌ها می‌شود. همچنین، «ذکر و یاد خدا»، «نماز و عبادات»، و «تزکیه نفس» از دیگر راه‌های قرآنی برای تقویت اراده و کاهش فاصله بین علم و عمل هستند. با یاد دائمی خدا، قلب آرامش می‌یابد و نفس اماره مهار می‌شود. در نهایت، باید دانست که این دشواری، بخشی از امتحان الهی است و هرچه انسان در این مسیر با جدیت بیشتری گام بردارد، پاداش او نزد خداوند عظیم‌تر خواهد بود. این مبارزه، نه تنها انسان را ضعیف نمی‌کند، بلکه او را نیرومندتر و به کمال نزدیک‌تر می‌سازد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده که پادشاهی عارفی را دید و پرسید: «چرا بسیاری از مردم، با آنکه حقیقت را می‌دانند، به آن عمل نمی‌کنند؟» عارف پاسخ داد: «ای پادشاه، علم مانند کشتی است و عمل، مانند بادبان. هرچند کشتی بزرگ و محکم باشد، بی بادبان حرکت نکند و به مقصد نرسد. دل‌های مردمان نیز چنان است که حقیقت را بدانند، اما چون تنبلی و هوای نفس، بادبان عملشان را برکشیده نکند، در دریای زندگی سرگردان بمانند و به ساحل مقصود نرسند. گاهی نیز شیطان، بادهایی از وسوسه می‌دمد که کشتی علم را به بیراهه می‌برد، مگر آنکه ناخدای صبر و توکل، سکان را محکم نگه دارد.» پادشاه از این سخن پند گرفت و دانست که دانستن تنها کافی نیست، بلکه اراده و مجاهدت درونی است که انسان را به سرمنزل مقصود می‌رساند.

سوالات مرتبط