مهربانی در اسلام ستوده شده، اما باید با حکمت، عدالت و اعتدال همراه باشد. مهربانی بیش از حد یا بیجا که منجر به ضرر، ترویج ستم یا نادیدهگرفتن حقوق میشود، میتواند زیانبار باشد و با تعالیم قرآنی مغایرت دارد.
در آموزههای غنی و جامع قرآن کریم، مهربانی (رحمت، احسان، بِرّ) جایگاه بسیار والایی دارد و به عنوان یکی از صفات برجسته الهی و از ویژگیهای مومنان ستایش شده است. خداوند خود را «الرحمن الرحیم» معرفی میکند و پیامبر اکرم (ص) را رحمتی برای عالمیان میخواند. این نشان میدهد که اصل مهربانی و شفقت، نه تنها مورد تأیید است، بلکه اساس ایمان و سلوک اسلامی را تشکیل میدهد. با این حال، سؤال این است که آیا مهربانی «بیش از حد» میتواند ضرر داشته باشد؟ قرآن کریم مستقیماً از اصطلاح «مهربانی بیش از حد» استفاده نمیکند، اما با تأکید بر مفاهیم کلیدی مانند تعادل (وسطیت)، حکمت، عدالت و پرهیز از آسیب رساندن به خود یا دیگران، میتوان به این سؤال پاسخ داد. از دیدگاه قرآن، هر فضیلتی، حتی مهربانی، زمانی به کمال خود میرسد که با حکمت و عدالت همراه باشد و از مرز اعتدال خارج نشود. قرآن کریم به مؤمنان فرمان میدهد که همواره در مسیر میانه و اعتدال گام بردارند و از هر گونه افراط و تفریط پرهیز کنند. این اصل «وسطیت» (اعتدال و میانه روی) در همه ابعاد زندگی مسلمان، از عبادات گرفته تا تعاملات اجتماعی، جاری است. مهربانی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مهربانی واقعی، مهربانیای است که در جای خود، به میزان مناسب و با نیتی خالص صورت گیرد و به رشد و صلاح فرد و جامعه منجر شود، نه به تباهی و ضرر. اگر مهربانی بدون در نظر گرفتن حکمت و عواقب آن باشد، میتواند به آسیبهایی منجر شود. به عنوان مثال، مهربانی با ظالم میتواند به تقویت ظلم و ستم منجر شود، یا مهربانی بیجا با فردی که از آن سوءاستفاده میکند، ممکن است او را در مسیر نادرستش ثابتقدمتر سازد و به او فرصت دهد تا به خود یا دیگران آسیب برساند. در چنین مواردی، مهربانیِ بیقید و شرط، نه تنها سودمند نیست، بلکه ممکن است به ضرر فرد مهربان، فردی که مورد مهربانی قرار گرفته و حتی جامعه تمام شود. اینجاست که نقش «حکمت» و «عدالت» برجسته میشود. خداوند در قرآن به اهمیت حکمت تأکید فراوان دارد و میفرماید: «یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ ۚ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» (بقره: ۲۶۹)؛ یعنی هر کس که حکمت به او داده شود، خیر کثیری به او داده شده است. حکمت در اینجا به معنای بصیرت، بینش درست و توانایی قرار دادن هر چیز در جای خود است. مهربانی بدون حکمت، ممکن است به سادگی یا غفلت تبدیل شود. یک فرد حکیم میداند که چه زمانی باید مهربان باشد، چگونه مهربانی کند و چه مرزهایی را رعایت کند تا مهربانیاش به ضرر خود یا دیگری تمام نشود. گاهی اوقات، برای خیر و صلاح واقعی یک فرد، نیاز به قاطعیت، نهی از منکر یا حتی رویارویی با خطاهاست. این قاطعیت، در باطن خود، میتواند از عمیقترین سطوح مهربانی نشأت گرفته باشد، زیرا هدف آن اصلاح و هدایت است، نه صرفاً رضایت لحظهای. به عنوان مثال، اگر فرزندی به دلیل مهربانی بیش از حد والدین، هیچگاه با عواقب اعمالش روبرو نشود و همه خواستههای غیرمنطقیاش برآورده شود، در نهایت او پرورش درستی نخواهد یافت و این مهربانی در بلندمدت به ضرر او خواهد بود. همچنین، قرآن بر اهمیت «عدالت» در تمامی امور تأکید میکند و فرمود: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ» (نساء: ۱۳۵)؛ یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، برای خدا به داد برخیزید و گواه حق باشید، هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان باشد. این آیه به وضوح نشان میدهد که حتی مهربانی و عواطف نسبت به نزدیکان نباید بر عدالت مقدم شود. اگر مهربانی بیش از حد به معنای نادیده گرفتن حقوق دیگران، عدم اجرای عدالت یا حمایت از باطل باشد، قطعاً مذموم است و میتواند ضرر بزرگی به جامعه و نظام اخلاقی آن وارد کند. یک جامعهای که در آن به نام مهربانی، از اجرای قوانین و عدالت چشمپوشی شود، به سرعت رو به انحطاط میرود. بنابراین، مهربانی باید در چهارچوب عدالت و قسط صورت گیرد. علاوه بر این، در قرآن کریم بر عدم یاری رساندن در گناه و تجاوز تأکید شده است: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» (مائده: ۲)؛ یعنی در نیکی و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید، و در گناه و ستمکاری همکاری نکنید. این آیه به روشنی بیان میکند که کمک و یاری ما باید همواره در راستای خیر و صلاح باشد. اگر مهربانی ما، هرچند با نیت خیر، منجر به کمک به گناهکار در گناهش یا یاری به ستمکار در ستمش شود، آن مهربانی نه تنها صحیح نیست، بلکه مصداق همکاری در گناه خواهد بود. در چنین حالتی، مهربانی بیش از حد، یا بهتر بگوییم، مهربانی بیجا و بدون بصیرت، میتواند به انتشار فساد و ظلم در جامعه کمک کند. در نهایت، مفهوم کلی «لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام» (نباید به خود و دیگران ضرر رساند)، که از اصول فقهی اسلام است و از روح آیات قرآن برگرفته شده، بر این نکته تأکید دارد که هر عملی، حتی اگر ظاهراً مهربانانه باشد، اگر منجر به ضرر و زیان شود، مردود است. بنابراین، مهربانی زمانی ارزش کامل خود را دارد که با هوشمندی، بصیرت، عدالت و رعایت اصول الهی همراه باشد. مهربانی واقعی، مهربانی سازنده و جهتدار است که به نفع فرد و جامعه باشد و نه ابزاری برای فریب یا تداوم خطاها.
حکمت را به هر که بخواهد عطا میکند؛ و هر که به او حکمت داده شود، خیر فراوانی به او داده شده است؛ و جز خردمندان متذکر نمیشوند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیوسته به عدالت قیام کنید، و برای خدا گواه باشید، هر چند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان باشد؛ چه توانگر باشد یا تهیدست، خدا به هر دوی آنها سزاوارتر است. پس از هوای نفس پیروی نکنید که از حق عدول کنید؛ و اگر زبان بپیچانید یا روی برتابید، بیشک خداوند به آنچه میکنید آگاه است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، شعائر خدا را حلال مشمارید، و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بینشان، و نه قربانیهای دارای قلاده، و نه آهنگکنندگانِ خانه محترم کعبه را که فضل و رضوان پروردگارشان را میجویند. و هرگاه از احرام بیرون آمدید، میتوانید شکار کنید. و البته دشمنی گروهی که شما را از مسجد الحرام بازداشتند، شما را به ستم و تجاوز وادار نکند. و در نیکی و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید، و در گناه و ستمکاری همکاری نکنید. و از خدا پروا کنید؛ بیشک خدا سختکیفر است.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، تاجری بسیار نیکدل و مهربان بود که به هر نیازمندی کمک میکرد، بیآنکه درباره شایستگی یا نیت او بپرسد. روزی غلامی از او دزدی کرد. تاجر به جای تنبیه، با مهربانی او را بخشید و حتی به او پاداشی داد، به این امید که از کردهاش پشیمان شود. اما غلام از این مهربانی سوءاستفاده کرد و گستاختر شد و بارها و بارها دزدی را تکرار کرد. روزی یکی از دوستان حکیم تاجر به او گفت: «ای دوست، مهربانی تو ستودنی است، اما مهربانی که با حکمت و بینش همراه نباشد، گاهی خود ستمی است. تو با این بخشش بیجایت، نه تنها غلام را اصلاح نکردی، بلکه او را در راه خطا دلیرتر ساختی. گاهی اندکی قاطعیت، عین مهربانی است، زیرا آدمی را از سقوط نجات میدهد.» تاجر با شنیدن این سخن متوجه شد که مهربانی واقعی، آن است که راه صلاح را نشان دهد، نه اینکه راه خطا را هموار سازد. از آن پس، او مهربانیاش را با چاشنی حکمت و قاطعیت درآمیخت تا هم دلها را به دست آورد و هم عدالت را برقرار سازد.