آیا انسان مجبور به گناه است یا مختار؟

قرآن کریم بر اختیار و اراده آزاد انسان تأکید دارد، نه جبر. انسان مختار است بین نیکی و گناه انتخاب کند و مسئول اعمال خویش است، زیرا پاداش و کیفر بر اساس همین اختیار معنا می‌یابد.

پاسخ قرآن

آیا انسان مجبور به گناه است یا مختار؟

در آموزه‌های قرآن کریم، با وضوح تمام بر این نکته تأکید شده است که انسان موجودی مختار است و دارای اراده و اختیار است و به هیچ وجه مجبور به انجام گناه یا نیکی نیست. خداوند متعال به انسان عقل، فطرتی پاک و قدرت تشخیص حق از باطل، و همچنین پیامبران و کتب آسمانی را برای هدایت عطا کرده است تا مسیر هدایت را از گمراهی تمییز دهد. این آزادی انتخاب، سنگ بنای مسئولیت‌پذیری انسان در برابر اعمال خویش است، چرا که پاداش و کیفر در آخرت، تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که انسان در انتخاب راه خود مختار بوده باشد. اگر انسان مجبور به انجام کاری بود، عدل الهی ایجاب نمی‌کرد که او را مورد حساب و بازخواست قرار دهد. قرآن کریم زندگی دنیا را به منزله یک میدان آزمایش برای انسان‌ها معرفی می‌کند. در این میدان، انسان همواره با وسوسه‌ها و دعوت به گناه از یک سو، و ندای فطرت، هدایت الهی و دعوت به نیکی از سوی دیگر مواجه است. انتخاب یکی از این دو مسیر، تماماً بر عهده خود انسان است. آیات بسیاری در قرآن، اختیار انسان را تأیید می‌کنند. به عنوان مثال، در سوره کهف، آیه 29، خداوند می‌فرماید: «فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ» یعنی «هر که خواهد ایمان بیاورد و هر که خواهد کفر ورزد». این آیه به روشنی بیانگر آزادی انتخاب در بنیادی‌ترین مسئله، یعنی ایمان و کفر است. همچنین در سوره انسان، آیه 3 می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» یعنی «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس». این آیه نیز نقش هدایت‌کننده خداوند و انتخاب‌گر بودن انسان را به خوبی نشان می‌دهد. از سوی دیگر، فهم صحیح قضا و قدر الهی نیز در این بحث بسیار حائز اهمیت است. برخی ممکن است تصور کنند که قضا و قدر به معنای جبر مطلق است و سرنوشت هر کس از پیش تعیین شده و انسان هیچ نقشی در آن ندارد. اما در دیدگاه قرآنی، قضا و قدر الهی به معنای علم پیشین خداوند به افعال انسان‌هاست، نه تحمیل آن‌ها. خداوند از ازل می‌داند که انسان با اختیار خود چه راهی را انتخاب خواهد کرد، اما این علم الهی به هیچ وجه باعث سلب اختیار از بنده نمی‌شود. به عبارت دیگر، علم خداوند علتِ عمل انسان نیست، بلکه تابعِ عمل اختیاری انسان است. درست مانند یک معلم که از قبل می‌داند کدام دانش‌آموز با تلاش خود موفق می‌شود و کدام یک با تنبلی مردود خواهد شد؛ این علم معلم، باعث موفقیت یا مردودی دانش‌آموز نمی‌شود، بلکه نتیجه انتخاب و عملکرد خود دانش‌آموز است. مسئولیت پذیری در برابر اعمال، توبه، استغفار و طلب مغفرت که در سراسر قرآن به آن تأکید شده است، همگی گواه بر این است که انسان موجودی مختار است. اگر انسان مجبور به گناه بود، توبه و پشیمانی بی‌معنا می‌شد، زیرا او کاری را انجام داده که چاره‌ای جز آن نداشته است. اما قرآن بارها انسان‌ها را به توبه و بازگشت از گناه دعوت می‌کند و نوید آمرزش می‌دهد، که این امر تنها در سایه اختیار و انتخاب آگاهانه انسان معنا پیدا می‌کند. علاوه بر این، مفهوم جهاد با نفس، مبارزه با شیطان و هوای نفس، که در قرآن به آن اشاره شده، نیز نشان‌دهنده همین قدرت انتخاب و توانایی انسان برای غلبه بر تمایلات منفی است. شیطان تنها وسوسه می‌کند و انسان قدرت مقاومت و انتخاب راه حق را دارد، همانطور که خداوند در سوره ابراهیم آیه 22 از قول شیطان در روز قیامت می‌فرماید که او جز وسوسه کاری نکرده و تقصیر از خود انسان‌هاست که دعوت او را پذیرفتند. به طور خلاصه، قرآن کریم با ارائه‌ی تصویری جامع و متعادل از انسان، او را موجودی دارای اراده آزاد و اختیار معرفی می‌کند که در مسیر زندگی خود، بین خیر و شر، هدایت و ضلالت، قدرت انتخاب دارد. این اختیار موهبتی الهی است که کرامت انسان را نشان می‌دهد و او را در برابر اعمالش مسئول می‌سازد. بنابراین، گناه نتیجه انتخاب و سوءاستفاده انسان از این اختیار است، نه جبر و اجبار الهی. خداوند راه را نشان داده، ابزار انتخاب را داده و عواقب هر انتخاب را بیان فرموده است، و این انسان است که با اراده خود، مسیر سعادت یا شقاوت را برمی‌گزیند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

حکایت کنند که در زمان‌های قدیم، مردی پارسا و عالمی بود که همیشه به مردم پند می‌داد. روزی شاگردی از او پرسید: «استاد، آیا انسان در گناه کردن مجبور است یا مختار؟» عالم لبخندی زد و گفت: «برخیز و پای راستت را بالا بگیر.» شاگرد چنین کرد. عالم گفت: «اکنون پای چپت را هم بالا بگیر!» شاگرد گفت: «این ممکن نیست استاد، اگر هر دو پایم را بالا بگیرم، خواهم افتاد.» عالم گفت: «آفرین! همین است. تو در بالا نگه داشتن یک پایت مختار بودی، اما در بالا نگه داشتن هر دو پای توانا نبودی. همینطور، خداوند به تو قدرت انتخاب داده است که یک کار را انجام دهی یا انجام ندهی، اما نتیجه‌ی انتخاب‌های تو، مانند افتادن یا ایستادن، دیگر کاملاً در اختیار تو نیست و تابع قوانین الهی است. پس در انتخاب گام‌های اولت مختاری، اما از عواقب آن نمی‌توانی بگریزی.» این داستان لطیف سعدی‌وار، به ما یادآوری می‌کند که انسان در قدم اول برای انتخاب مسیر خیر یا شر آزادی کامل دارد و این قدرت انتخاب است که او را مسئول اعمالش می‌کند.

سوالات مرتبط