دعا برای مرگ در قرآن صراحتاً گناه اعلام نشده، اما با روح صبر، امید و توکل بر خدا در برابر سختیها که مورد تأکید قرآن است، مغایرت دارد. زندگی فرصتی الهی برای آزمایش و عمل صالح است و نباید از رحمت خدا ناامید شد.
در آموزههای گرانبهای قرآن کریم، زندگی هدیهای الهی و امانتی بس ارزشمند از سوی خداوند متعال به شمار میرود. قرآن تأکید فراوانی بر صبر، شکرگزاری، امید به رحمت الهی و مواجهه با چالشهای زندگی با توکل و بردباری دارد. در بررسی این سوال که آیا دعا برای مرگ گناه است، باید به روح کلی تعالیم قرآنی و حکمتهای الهی در آفرینش و سیر زندگی بشر توجه کنیم. اگرچه آیه صریحی در قرآن که بگوید «دعا برای مرگ گناه است» وجود ندارد، اما میتوان با تأمل در آیات مختلف، به درک عمیقی از دیدگاه قرآن نسبت به این موضوع دست یافت. قرآن کریم حیات دنیوی را میدانی برای آزمایش و سنجش بندگان معرفی میکند. در سوره ملک، آیه ۲ میفرماید: «الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا»؛ یعنی «همو که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید.» این آیه به وضوح نشان میدهد که زندگی، فرصتی است برای عمل صالح و خودسازی، و هر لحظه آن میتواند بستری برای رشد معنوی باشد. بنابراین، درخواست مرگ، به نوعی چشمپوشی از این فرصت گرانبها تلقی میشود و ممکن است با فلسفه وجودی انسان در این دنیا در تضاد باشد. یکی از محوریترین مفاهیم قرآنی، صبر در برابر مصائب و ناملایمات است. خداوند در آیات متعددی مؤمنان را به صبر فرا میخواند و نوید پاداشهای عظیم به صابران میدهد. در سوره بقره، آیه ۱۵۳ آمده است: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»؛ یعنی «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ بیگمان خداوند با صابران است.» دعا برای مرگ، زمانی که انسان در سختی و بلا قرار میگیرد، میتواند نشانهای از بیصبری و عدم توکل کافی به خداوند باشد. در حالی که قرآن توصیه میکند در برابر مشکلات، با صبر و پناه بردن به نماز، از خداوند یاری بخواهیم و یقین داشته باشیم که «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» (الشرح، آیه ۶)؛ یعنی «به درستی که همراه هر سختی، آسانی است.» این نگرش، امید و پایداری را در دل انسان زنده میکند، نه ناامیدی و آرزوی پایان. علاوه بر این، یأس و ناامیدی از رحمت الهی به شدت در قرآن نکوهش شده است. در سوره زمر، آیه ۵۳ میخوانیم: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ یعنی «بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد؛ اوست که آمرزنده مهربان است.» آرزوی مرگ، به ویژه اگر ناشی از احساس بنبست یا ناامیدی از گشایش الهی باشد، میتواند مصداق یأس از رحمت خداوند محسوب شود که گناهی بزرگ است. مؤمن همواره باید به فرج الهی و حکمت پشت پرده تقدیرات ایمان داشته باشد. قرآن همچنین بر این حقیقت تأکید دارد که اجل هر کس در دست خداوند است و هیچ کس نمیتواند آن را جلو یا عقب اندازد. «وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۖ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً ۖ وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ» (اعراف، آیه ۳۴)؛ یعنی «و برای هر امتی اجلی است؛ پس هرگاه اجلشان فرا رسد، نه ساعتی تأخیر میکنند و نه ساعتی پیشی میگیرند.» این آیه نشان میدهد که زمان مرگ، امری کاملاً در اختیار خداوند است و دعا برای آن، در واقع دخالت در امری است که تماماً در حیطه قدرت الهی قرار دارد و ممکن است از ادب بندگی دور باشد. با توجه به این نکات، میتوان نتیجه گرفت که اگرچه دعا برای مرگ صراحتاً در قرآن به عنوان گناهی کبیره ذکر نشده است، اما روح کلی تعالیم قرآنی، انسان را به زیستن با امید، صبر، شکرگزاری و تلاش برای کسب رضایت الهی فرا میخواند. درخواست مرگ میتواند نشانهای از ناشکیبایی، عدم اعتماد به حکمت الهی، یا یأس از رحمت او باشد که هیچکدام با روح بندگی سازگار نیستند. مسلمان واقعی کسی است که در هر شرایطی، حتی در اوج سختیها، به خداوند توکل کند، از او گشایش بخواهد و با پایداری، از فرصت حیات برای تقرب به معبود بهره برد. بنابراین، به جای آرزوی مرگ، بهتر است از خداوند طول عمر با عزت و عاقبت به خیری درخواست کنیم و از او بخواهیم که اگر مرگ برایمان بهتر است، ما را بمیراند و اگر زندگی بهتر است، ما را زنده نگه دارد. این نوع دعا، با ادب بندگی و تسلیم در برابر مشیت الهی بیشتر سازگار است.
همو که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید؛ و او شکستناپذیر و آمرزنده است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ بیگمان خداوند با صابران است.
بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ زیرا خدا همه گناهان را میآمرزد؛ اوست که آمرزنده مهربان است.
آوردهاند که در دوران کهن، مردی نیکسیرت به نام بهرام، گرفتار رنج و بیماری سختی شد و درد چنان بر او چیره گشت که تاب و توانش از کف رفت. روزی در بستر بیماری، با آه و ناله گفت: «ای کاش این عمر پر مشقت به سر آید و جان از تنم رها شود تا از این درد و رنج رهایی یابم.» یکی از دوستان دانا که بر بالینش نشسته بود، گفت: «ای بهرام، مباد که از فیض حیات ناامید شوی. به یاد آور آن روزها را که در سلامتی، از هر نسیمی و هر آفتابی لذت میبردی. چه دانی؟ شاید این بیماری، کفارهای برای گناهانت باشد و تو را به مقام صبر و شکر برساند. بسا خیرها که در دل شرها نهفته است و آدمی از آن بیخبر است. حکمت خداوند بسی والاتر از گمان ماست.» بهرام با شنیدن این سخنان به فکر فرو رفت و پشیمان شد. پس از آن، به جای آرزوی مرگ، شروع به شکرگزاری از نعمات گذشته کرد و با صبر و امید، به درمان خود پرداخت. طولی نکشید که به لطف الهی، سلامتیاش را بازیافت و فهمید که زندگی، حتی با دشواریهایش، امانت بزرگی است که باید قدرش را دانست و در هر حال، به تدبیر الهی اعتماد کرد.