چرا بعضی افراد از عبادت فراری‌اند؟

عدم توجه به یاد خدا و گرفتاری در دنیا، افراد را از عبادت دور می‌کند. همچنین، ترس از عدم پذیرش باعث می‌شود که برخی از عبادت فراری باشند.

پاسخ قرآن

چرا بعضی افراد از عبادت فراری‌اند؟

در قرآن کریم، خداوند به وضوح بیان می‌کند که بندگان او باید از او به عنوان معبود و پروردگار خود اطاعت کنند و در عبادت او شکیبا باشند. یکی از مسائل مهم در زندگی بشری، رابطه انسان با خالقش است. این رابطه نسبت به شبهات و مشکلات مختلفی که در زندگی روزمره پیش می‌آید، می‌تواند به شدت تحت تأثیر قرار گیرد. غفلت از یاد خدا و دنیا طلبی یکی از دلایلی است که می‌تواند انسان را از عبادت و نزدیکی به خدا دور کند. در این مقاله، به بررسی این دلایل و نحوه ایجاد یک ارتباط قوی‌تر با خدا خواهیم پرداخت. یکی از آیات مهم قرآن کریم در این زمینه، سوره آل عمران آیه 185 است که می‌فرماید: "کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ." این آیه به ما یادآوری می‌کند که زندگی دنیا زودگذر است و مرگ جزء جدایی‌ناپذیر از زندگی انسان‌هاست. در واقع، این آیه به ما این را گوشزد می‌کند که زندگی در این دنیا به هیچ وجه پایدار نیست و هر شخص باید با دقت و هوشمندی به دنبال بهترین راه‌ها برای کسب رضایت و خشنودی خداوند باشد. غفلت از یاد خدا یکی از موانع اصلی در عبادت و رسیدن به کمال انسانی است. وقتی انسان درگیر دنیای مادی و جنبه‌های فانی زندگی می‌شود، ممکن است فراموش کند که زندگی به تنهایی محدود به همین دنیا نیست. این دنیای مادی، پر از فریب و وسوسه‌هایی است که می‌تواند انسان را به سمت غفلت از وظایف دینی و معنوی‌اش سوق دهد. مثلاً، مشغولیت به کار، سرگرمی‌های زودگذر و توجه به جنبه‌های مادی زندگی، می‌تواند انسان را از واقعیت‌های عمیق‌تری که در آنها ارتباط با خدا نهفته است دور کند. به عبارت دیگر، انسان‌ها در دنیای امروز به شدت تحت تأثیر فشارهای روزمره قرار دارند و این فشارها ممکن است موجب تشویش روحی و روانی آنها شود. در نتیجه، آنها به دنبال آرامش و خوشبختی در دنیای مادی می‌گردند و به یاد خدا غفلت می‌کنند. البته، نباید فراموش کرد که خوشبختی حقیقی در نزدیکی به خدا و ارتباط با او نهفته است. قرآن به خوبی به ما یادآوری می‌کند که تنها در یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرند و این همان مسیری است که ما را به تحقق آرامش درونی و رضایت از زندگی رهنمون می‌شود. علاوه بر غفلت از یاد خدا، ترس و ناامیدی نیز می‌تواند دلیلی برای پرهیز از عبادت باشد. زمانی که انسان احساس می‌کند که خود را شایسته رحمت و بخشش الهی نمی‌بیند، ممکن است به جای نزدیکی به خدا، از عبادت او دوری کند. در این راستا، سوره مومنون آیه 60 می‌فرماید: "وَإِنَّهُمْ لَتَذْهَبَ إِلَى عَذَابٍ فَظِيعٍ، مَنْ يَحْكُمُ عَلَيْكُمُ؟" این آیه به ما یادآوری می‌کند که نباید از رحمت خدا ناامید شد و باید همیشه در جستجوی راه‌های نزدیک‌شدن به او باشیم. خداوند مهربان و رحیم است و بندگانش را دعوت به بازگشت به سوی خود می‌کند. بنابراین، اگر کسی در زندگی اش دچار خطا و گناه شد، باید با توبه و انابه به سوی خدا برگردد و از او بخواهد که او را مورد رحمت و بخشش قرار دهد. برای نزدیک شدن به خدا و افزایش عبادت، انسان باید اراده‌ای قوی و نیت خالص داشته باشد. عبادت و دعا باید نه تنها در زمان‌های خاص بلکه بخشی از زندگی روزمره او باشد. وقتی انسان به طور مداوم یاد خداوند کند و در زندگی خود از دستورات او پیروی کند، به تدریج به آرامش روحی و قلبی دست می‌یابد. ایجاد عادات خوب، مانند نمازهای واجب و مستحب، قرائت قرآن، و دعا می‌تواند نقشی اساسی در تغذیه روح و تقویت رابطه‌اش با خدا ایفا کند. همچنین، ارتباط با جامعه مؤمن و شرکت در مجالس دینی نیز می‌تواند تأثیر به‌سزایی در تقویت ایمان و انگیزه فردی در عبادت داشته باشد. هنگامی که انسان در کنار افرادی قرار می‌گیرد که به خدا ایمان دارند و از خدا درخواست رحمت می‌کنند، موجب تقویت روحیه او می‌شود و حال او را بهبود می‌بخشد. در حقیقت، همنشینی با افراد مؤمن و صالح می‌تواند به ایجاد انگیزه و تقویت احساس نزدیکی به خدا کمک کند. درنتیجه، عبادت و نزدیکی به خدا نه تنها وظیفه‌ای دینی، بلکه یک ضرورت انسانی است. با یاد خدا، انسان می‌تواند به آرامش، رضایت و خوشبختی واقعی برسد. حتی در سخت‌ترین موقعیت‌ها و با وجود مشکلات موجود در زندگی، یاد خدا ما را تسلی می‌دهد و نیرو و قدرتی دوباره به ما می‌بخشد تا به ادامه راه صحیح بپردازیم. در نهایت، اصل ناجوای عبادت و نزدیکی به خدا، تلاشی همیشگی است که باید با اراده‌ای قوی در زندگی‌مان ایجاد کنیم و این همان مسیری است که ما را به تکامل درونی و خوشرفتاری اراده می‌کند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

روزی در کوچه‌ای شلوغ، جوانی به نام سجاد در حال قدم زدن بود. او با خود می‌اندیشید که چرا از عبادت فاصله گرفته و احساس کسالت می‌کند. از دکتر یکی از بزرگان دین درخواست کرد و او با نگاهی مهربان و مادرانه به او گفت: "سجاد جان، اگر از یاد خدا غفلت کنی، دلت همیشه ناراحت خواهد بود. سال‌ها بعد، می‌فهمی که دنیا چه زودگذر است". سجاد با این سخنان به فکر فرو رفت و تصمیم گرفت وقت بیشتری را به عبادت و نزدیکی به خدا اختصاص دهد.

سوالات مرتبط