برای ارتقای عشق زمینی به الهی، باید خدا را در اولویت قرار داد، در روابط دنیوی جلوه الهی را دید، و با اطاعت و ذکر به سوی او تقرب جست تا عشق زمینی نیز رنگ جاودانه به خود گیرد.
عشق، گوهری گرانبهاست که خداوند متعال در دل انسانها قرار داده است. این حس عمیق، که در اشکال گوناگون مانند عشق به همسر، فرزند، خانواده، دوستان و حتی زیباییهای طبیعت تجلی مییابد، نه تنها مذموم نیست، بلکه خود نعمتی بزرگ و از آیات و نشانههای قدرت و رحمت الهی به شمار میرود. قرآن کریم به وضوح بیان میدارد که از نشانههای قدرت خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد (سوره روم، آیه 21). این آیه به ما میآموزد که عشق زمینی، به ویژه در چارچوب ازدواج، میتواند منشأ سکینه و مودت باشد و پلی برای درک عمیقتر حکمت و لطف الهی باشد. اما سوال اینجاست که چگونه میتوان این عشقهای محدود و فانی را به سمت عشق نامحدود و جاودانه الهی سوق داد؟ چگونه میتوان عشقی را که گاهی اوقات ما را به تعلقات دنیوی و غفلت از خداوند میکشاند، به ابزاری برای تقرب به او تبدیل کرد؟ ارتقاء عشق زمینی به عشق الهی به معنای نفی و نابودی عشقهای بشری نیست، بلکه به معنای پالایش، جهتدهی و قرار دادن آنها در جایگاه صحیح خود در سلسله مراتب محبت است. این فرآیند، قلبی را میطلبد که به تدریج از دلبستگیهای سطحی و فانی رها شود و به سوی سرچشمه اصلی تمام زیباییها و کمالات، یعنی ذات باریتعالی، متمایل گردد. عشق الهی، والاترین و کاملترین شکل عشق است که مؤمنان راستین آن را با تمام وجود تجربه میکنند. قرآن میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» (سوره بقره، آیه 165)؛ یعنی «و آنان که ایمان آوردهاند، شدیدترین محبت را به خدا دارند». این شدت محبت، صرفاً یک احساس گذرا نیست، بلکه یک حالت روحی عمیق است که در تمام ابعاد زندگی مؤمن نمود پیدا میکند و او را به سمت اطاعت، بندگی و رضایت الهی سوق میدهد. برای ارتقاء عشق زمینی به عشق الهی، چندین گام اساسی وجود دارد که ریشه در آموزههای قرآنی و سنت نبوی دارند: 1. **اولویتبخشی به محبت الهی:** اولین و مهمترین گام، شناخت جایگاه حقیقی خداوند در قلب و زندگی ماست. قرآن کریم در سوره توبه، آیه 24، با لحنی قاطع این اولویت را بیان میکند: «قُلْ إِنْ كَانَ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ وَإِخْوَانُكُمْ وَأَزْوَاجُكُمْ وَعَشِيرَتُكُمْ وَأَمْوَالٌ اقْتَرَفْتُمُوهَا وَتِجَارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسَادَهَا وَمَسَاكِنُ تَرْضَوْنَهَا أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَجِهَادٍ فِي سَبِيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ»؛ «بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که به آنها دلخوشید، برای شما محبوبتر از خدا و رسولش و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد؛ و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند.» این آیه صریحاً هشدار میدهد که هیچ یک از تعلقات دنیوی، هر قدر هم که عزیز باشند، نباید بر عشق خدا و رسولش پیشی بگیرند یا مانع از اطاعت از دستورات الهی شوند. ارتقاء عشق زمینی یعنی هرگز اجازه ندهیم که این عشقها ما را از یاد خدا غافل کرده یا به گناه بکشانند. بلکه باید آنها را در راستای تقرب به خدا به کار گیریم. 2. **دیدن تجلیات الهی در پدیدههای زمینی:** تمام زیباییها، کمالات و محبتهایی که در دنیا میبینیم، پرتوی از زیبایی، کمال و محبت بیکران خداوند هستند. وقتی به همسر خود عشق میورزیم، میتوانیم آن را نعمتی از جانب خدا بدانیم و از این طریق به عظمت و مهربانی خالق پی ببریم. نگاه کردن به لبخند فرزند، لمس دستهای مهربان یک دوست، یا تحسین چشمانداز یک طبیعت زیبا، همگی میتوانند ما را به یاد منشأ این زیباییها، یعنی خداوند متعال بیندازند. هرچه این دید عمیقتر شود، عشق زمینی ما نیز معنویتر و الهیتر میگردد. این دیدگاه، عشق زمینی را از یک دلبستگی صرفاً شخصی به آینهای برای انعکاس جمال الهی تبدیل میکند. 3. **هدفمند کردن عشق زمینی در راه خدا:** عشقهای زمینی میتوانند ابزاری برای رسیدن به رضایت الهی باشند. به عنوان مثال، محبت به همسر و فرزندان، اگر با نیت الهی و در چارچوب احکام شرع باشد، خود یک عبادت بزرگ است. تربیت صحیح فرزندان، رعایت حقوق همسر و خانواده، احسان به والدین (سوره اسراء، آیه 23) و نیکوکاری به دیگران، همه از مصادیق عشقی هستند که در راه خدا به کار گرفته میشوند. این اعمال نه تنها به تحکیم روابط انسانی کمک میکنند، بلکه پاداش اخروی نیز دارند و مسیر تقرب به خدا را هموار میسازند. یعنی عشق خود را نه تنها برای خود، بلکه برای رضایت خداوند و در مسیر او به کار بریم. 4. **ذکر و یاد دائمی خداوند (ذکر کثیر):** قلبی که دائماً به یاد خدا باشد، مجالی برای دلبستگیهای افراطی و غافلکننده نخواهد یافت. ذکر خداوند، اعم از تلاوت قرآن، تسبیحات، دعا و تفکر در آیات الهی، قلب را جلا میدهد و آن را مستعد پذیرش محبت واقعی الهی میسازد. قرآن میفرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه 28)؛ «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرند». این آرامش قلبی، خود نشانه نزدیکی به مبدأ هستی و کاهش اضطراب ناشی از تعلقات دنیوی است. 5. **پیروی از دستورات الهی و سنت پیامبر (ص):** عشق حقیقی به خدا، با اطاعت از دستورات او و پیروی از سیره پیامبرش (ص) عجین است. قرآن میفرماید: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (سوره آل عمران، آیه 31)؛ «بگو: اگر خدا را دوست میدارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است». هرچه اعمال ما بیشتر با رضایت الهی منطبق باشد، محبت ما به او عمیقتر و متقابلتر خواهد شد. این اطاعت، شامل پرهیز از گناهان و انجام واجبات است که به تدریج قلب را به سوی خدا سوق میدهد. 6. **شکرگزاری:** نعمت عشق زمینی را شکر کنیم و بدانیم که همه چیز از اوست. شکرگزاری، بابهای بیشتری از رحمت الهی را میگشاید و محبت الهی را در دل افزون میکند. وقتی برای نعمت داشتن یک همسر مهربان یا فرزندانی صالح شکرگزار باشیم، در حقیقت داریم شکر خالق این نعمتها را به جا میآوریم و این خود پلی است به سوی عشق او. به طور خلاصه، ارتقاء عشق زمینی به عشق الهی، فرآیندی تدریجی است که با تغییر دیدگاه، اولویتبندی صحیح، و جهتدهی اعمال و احساسات در مسیر رضایت الهی حاصل میشود. این کار به معنای نفی عشق زمینی نیست، بلکه به معنای پاکسازی و تعالی بخشیدن به آن است تا از وسیلهای برای غفلت، به نردبانی برای تقرب و وصال با معشوق ازلی تبدیل شود. هرگاه عشق زمینی ما، ما را به یاد خدا اندازد، ما را به اطاعت از او وادار کند، و ما را در مسیر خدمت به خلق و خشنودی خالق ثابتقدم سازد، آنگاه میتوان گفت که این عشق به راستی ارتقا یافته و رنگ الهی به خود گرفته است. در این صورت، نه تنها عشقهای زمینی شیرینتر و عمیقتر میشوند، بلکه به آنها معنایی ابدی و پایدار نیز بخشیده میشود، زیرا به سرچشمه لایزال محبت متصل گشتهاند.
بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشاوندانتان و اموالی که به دست آوردهاید و تجارتی که از کساد آن بیم دارید و خانههایی که به آنها دلخوشید، برای شما محبوبتر از خدا و رسولش و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد؛ و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمیکند.
و از نشانههای او این است که از جنس خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد. بیگمان در این [آفرینش] برای گروهی که میاندیشند، نشانههایی است.
بگو: اگر خدا را دوست میدارید، پس مرا پیروی کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
گویند در روزگاران گذشته، مردی نیکوسیرت بود که همسری زیبارو داشت و عشق او به همسرش چنان عمیق بود که جز او در دنیا نمیدید. هر بامداد، با نگریستن به رخسار زیبای همسرش، دلش سرشار از سرور میشد. روزی همسرش دچار بیماری گشت و زیباییاش رو به کاستی نهاد. مرد، اندوهگین شد و از این دگرگونی، پریشانخاطر گشت. پیری سالخورده و عارفی روشنضمیر، او را دید و پرسید: 'ای جوانمرد، این پریشانی از چیست؟' مرد قصه خود باز گفت. پیر خردمند لبخندی زد و گفت: 'ای برادر، تو شیفته سایهای بودی که بر دیوار افتاده بود، نه اصل و منشأ آن نور. زیبایی هرچه در این عالم است، پرتوی از جمال ازلی و ابدی حق تعالی است. اگر دل خود را به سرچشمه آن زیبایی پیوند زنی، عشقت هرگز پژمرده نشود، زیرا که اوست باقی و هرچه جز اوست فانی. عشق زمینی را چون نردبانی دان که تو را به بام عشق الهی رساند، نه آنکه خود، تو را در بند بدارد.' مرد، از سخن پیر آگاه شد و دانست که باید قلب خود را از قید صورتهای فانی رها ساخته و به عشق جاودان خالق زیباییها مشغول دارد. از آن پس، محبت او به همسرش نیز نه از سر وابستگی به ظاهر، بلکه از سر سپاسگزاری به خدا و دیدن جلوه الهی در وجود او گشت، و بدین سان، آرامش حقیقی را یافت.