بله، همه انسانها دارای فطرت توحیدی هستند که تحت تأثیر محیط و تربیت ممکن است تغییر کند اما هیچ انسانی نمیتواند از آن فرار کند.
فطرت توحیدی انسانها: بازگشت به اصل و حقیقت وجود فطرت، واژهای است که در متون دینی و فلسفی ایفاگر نقش مهمی است. در قرآن کریم، به عنوان منبع اصیل اسلامی، تأکید فراوانی بر فطرت توحیدی انسانها شده است. این فطرت، به معنای آن است که انسانها با گرایش ذاتی به پرستش و عبادت خداوند خلق شدهاند. در سوره روم، آیه 30، خداوند میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا»؛ در این آیه، به نوعی تأکید میشود که انسانها با فطرت الهی و تمایل به توحید آفریده شدهاند. فطرت توحیدی به معنای آن است که هر انسانی در عمق وجود خود، طبعی به سمت خداوند دارد. این حقیقت به قدری عمیق است که بر اساس تعالیم اسلامی، هیچ انسانی نمیتواند از آن فرار کند. در سوره اعراف، آیه 172، خداوند به یادآوری عهود و پیمانهایی اشاره کرده است که در روز ازل با انسانها بسته است. این آیه بر مسئولیت انسانها در قبال عهدی که با خدا بستهاند، تأکید دارد و نشان میدهد که در واقع انسانها تمایل درونی برای نزدیک شدن به خدا دارند. فطرت توحیدی میتواند تحت تأثیر شرایط محیطی و تربیت خانوادگی قرار گیرد. خانواده، جامعه و فرهنگ از مهمترین عواملی هستند که میتوانند بر شکلگیری اعتقادات دینی و مذهبی افراد تأثیرگذار باشند. اگرچه ممکن است برخی از افراد در طول زندگی خود تحت تأثیر این عوامل از دین و مذهب دور شوند، اما واقعیت این است که در مواقع سخت و بحرانی، یاد خدا به کمک آنها میآید. این نشاندهنده این است که فطرت توحیدی هرگز از بین نمیرود و در زمانهای دشوار انسانها به آن رجوع میکنند. به عنوان مثال، در مواقع بحران، افراد به یاد خداوند میافتند و تلاش میکنند ارتباط دوبارهای با او برقرار کنند. این فرایند به این معناست که فطرت توحیدی یک بعد ثابت و پایدار در زندگی انسانهاست و شاید به همین دلیل است که بسیاری از افراد، حتی در دوری از مذهب، در مواقع بحرانی به جستجوی خدا میپردازند. انسانها در جوامع مختلف و با فرهنگهای متنوع به دنیا میآیند. به همین دلیل، شکلگیری نظامهای اعتقادی در هر فرد میتواند متفاوت باشد. اما میتوان گفت که در نهایت همهی انسانها از یک فطرت واحد بهرهمند هستند؛ فطرتی که در آن تمایلات توحیدی به وضوح دیده میشود. این تمایلات میتواند در قالب دعا و نیایش، انجام عبادات، و حتی تفکرات عمیق درباره هستی و خدا نمود پیدا کند. فطرت توحیدی همچنین از اهمیت روانی بالایی برخوردار است. در واقع، افرادی که به فطرت خود رجوع کرده و ارتباطی عمیق با خداوند برقرار میکنند، از آرامش و رضایت خاطر بیشتری برخوردارند. این امر میتواند به انسان کمک کند تا با چالشها و مشکلات زندگی بهتر مواجه شود و همچنین به او این امکان را میدهد که در برخورد با مسائل مختلف به یک هدف بزرگتر و معنا دار دست یابد. از سوی دیگر، استقامت در فطرت توحیدی نیز میتواند در ایجاد یک جامعه سالم و متعهد به اخلاقیات موثر باشد. وقتی افراد به فطرت توحیدی خود پایبند باشند و آن را در زندگی خود پیاده کنند، جامعهای پر از محبت، احترام و تعهد به اصول انسانی و الهی شکل میگیرد. در چنین جامعهای، همگرایی و همدلی بیشتر است و این پیوندهای اجتماعی میتواند به کاهش مشکلات و معضلات اجتماعی کمک کند. به طور کلی، میتوان گفت که فطرت توحیدی انسانها یک حقیقت عمیق و بنیادین است که در درون هر فرد قرار دارد. این فطرت منبع الهام، امید و انگیزه برای جستجوی حقیقت و ارتباط با خداوند است. فراموشی از این فطرت نه تنها منجر به سردرگمی در زندگی فردی میشود، بلکه میتواند آثار منفی بر جامعه نیز به جا بگذارد. بنابراین، بازگشت به فطرت توحیدی نه تنها یک وظیفه شخصی است، بلکه یک نیاز اجتماعی نیز محسوب میشود. در نهایت، فطرت توحیدی انسانی یک پناهگاه معنوی است که در چالشهای زندگی میتواند به عنوان چراغ راهنمایی عمل کند. انسان باید همواره به یاد داشته باشد که این فطرت در درون او وجود دارد و میتواند در هر زمان و مکانی به آن رجوع کند. پذیرش این حقیقت و تلاش برای زنده نگهداشتن فطرت توحیدی میتواند راهی به سوی زندگیای پر از آرامش و رضایت باشد. انسانها باید به جستجوی حقیقت بپردازند و با چند و چون عمیقتر در وجود خود، به بازسازی رابطه خود با خدا و ایجاد یک زندگی معنادار و پیوسته به اصول توحیدی بپردازند.
پس روی خود را به دین خالص کن؛ این فطرتی است که خدا مردم را بر آن آفریده است.
و چون پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنها را برآورد و بر آنها شهادت گرفت، آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی دادیم.
در یک روز زیبا، عارف تصمیم گرفت به دل طبیعت برود و درختان و گلها را در آرامش مشاهده کند. او به یاد کلام قرآن افتاد و فکر کرد که فطرت انسان به سمت خدا و توحید هدایت میشود. عارف در دل خود دعا کرد و به یاد خدا افتاد، و احساس شگفتانگیزی به او دست داد. این روز او یادآور شد که زندگی بدون یاد خدا بیمعناست و انسانها همیشه در جستجوی آن فطرت توحیدی خود هستند.