برای جنگیدن با غرور، باید به عدم بزرگی انسانی در مقایسه با خداوند توجه کرد و همیشه در حال یادگیری درباره نقاط ضعف دیگران بود.
غرور و تکبر دو صفت ناپسند انسانی هستند که میتوانند به شدت بر روابط فردی و اجتماعی تأثیر بگذارند. این دو صفت معمولاً در انسانها احساس برتری و خودداری از ارتباط با دیگران را بهوجود میآورند و مانع از شکلگیری روابط سالم و سازنده میشوند. چه بسا انسانهایی که به واسطه غرور و تکبر خود، فرصتهای بسیاری را برای یادگیری، رشد و ارتباطات مثبت از دست میدهند. در این مقاله به بررسی دلایل ناپسند بودن این دو صفت، تأثیرات منفی آنها بر زندگی فردی و اجتماعی، و راهکارهایی برای غلبه بر این خصائص خواهیم پرداخت. غرور به معنای احساس خودبزرگبینی و برتری نسبت به دیگران است. انسان مغرور معمولاً به خود میبالد و خود را مهمتر و برتر از دیگران میبیند. این احساس میتواند ناشی از ویژگیها، موفقیتها یا دستیابی به مقامی باشد که فرد مبتلا به آن است، اما در واقع این احساس نه تنها به خود فرد آسیب میزند، بلکه بر روابط او با دیگران نیز سایه میافکند. در قرآن کریم، این صفت به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است. در سوره اسراء آیه 37 آمده است: 'و لا تمش في الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا'. این آیه تأکید میکند که هیچ انسانی نمیتواند به بزرگی خداوند باشد. این نکته نهتنها باید در رفتار فردی ما لحاظ شود، بلکه پایهای برای تفکر و ارزشیابی شخصیت ما نیز میباشد. از این رو، اولین گام در مقابله با غرور، یادآوری عدم بزرگی انسانی در مقایسه با خداوند است. در ادامه، در سوره لقمان آیه 18 خداوند میفرماید: 'و لا تصغر خدك للناس و لا تمشي في الارض مرحا'. این آیه بر عدم کوچک شمردن دیگران و راه نرفتن با حس غرور تأکید دارد. یکی از مهمترین دلایل بروز غرور در انسانها، عدم درک صحیح از نقاط ضعف خود و در عوض تمرکز بر نقاط قوت خود و دیگران است. این تمرکز میتواند به ایجاد احساس برتری منجر شود و در نتیجه به فراموشی این نکته که هر کسی نقاط ضعف و قوت خاص خود را دارد، منجر گردد. در زندگی روزمره، وقتی که فردی با موفقیتهای خود احساس بزرگی میکند، ممکن است نسبت به دیگران از خود برتری جویی کند. این احساس نه تنها میتواند به از دست رفتن دوستان و روابط مثبت منجر شود، بلکه مانع از پیشرفت و یادگیری فرد میشود. در واقع، فرد مغرور معمولاً به نقاط ضعف و زحمتهای دیگران بیتوجه است و از این رو نمیتواند به رشد و کسب تجربههای جدید دست یابد. برای مبارزه با غرور، میتوان به خود یادآوری کرد که هر توفیق و موفقیتی که داریم، از جانب خداست. این دیدگاه نهتنها ما را به تواضع و فروتنی هدایت میکند، بلکه به ما کمک میکند که بهتر و عمیقتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم. در حقیقت، وقتی که ما به یاد میآوریم که موفقیتهای ما در زندگی نتیجه لطف خداوند و تلاش خودمان است، میتوانیم به انسانهای فروتنتری تبدیل شویم. از دیگر راهکارهایی که میتوان به مبارزه با غرور کمک کند، توجه به زحمات دیگران و قدردانی از آنهاست. به عنوان مثال، هنگامی که فردی در موفقیتهای خود به موفقیتی دست مییابد، باید به یاد داشته باشد که این موفقیت نتیجه تلاشهای تیمی، حمایتهای خانواده و حتی مشکلاتی است که ممکن است دیگران بهدلیل آنها با چالشهایی روبرو شوند. به علاوه، داشتن یک نگرش یادگیری مداوم میتواند موثر باشد. وقتی که احساس غرور به وجود میآید، به جای تمرکز بر برتری خود، باید بر روی نقاط ضعف و زحمات دیگران تأمل کنیم و همیشه در حال یادگیری باشیم. این کار نه تنها به ما یاد میدهد که خود را در مقام برتری نبینیم، بلکه به ما کمک میکند تا با احساس همدلی و بازخورد مثبت نسبت به دیگران در جامعه زندگی کنیم. در نهایت، از تأثیرات اجتماعی و فرهنگی میتوان به تأثیرات این دو صفت بر جامعه اشاره کرد. جامعهای که در آن افراد به غرور و تکبر عادت کنند، به تدریج از هم جدا میشود و روابط میان فردی تضعیف میگردد. جامعهای سالم تر بر پایه احترام، همکاری و همدلی بنا شده و همواره به دنبال ارتقای سطح فرهنگی و اجتماعی همه افراد است. وقتی که ما از صفات ناپسند مانند غرور و تکبر دوری کنیم، میتوانیم به جامعهای با روابط انسانی مثبت و بالای کیفیت بیشتری برسیم. در نتیجه، غرور و تکبر دو صفت ناپسند هستند که باید مورد توجه قرار گیرند و با روشهای مناسب از وجود آنها در زندگی خود جلوگیری کنیم. یادگیری، همدلی، و توجه به زحمات دیگران به ما کمک میکند تا فردی فروتن و تواضعپذیر باشیم و از این رو به جامعهای سالم و مثبت دست یابیم.
و در زمین با غرور راه مرو، زیرا تو هرگز زمین را نخواهی شکافت و به بلندی کوهها نخواهی رسید.
و به مردم با تحقیر نگاه نکن و در زمین با غرور راه مرو.
روزی روزگاری در دهی کوچک، مردی بود به نام احسان که همیشه به خود میبالید و به دیگران نگاهی از بالا داشت. او به یک عارف مراجعه کرد و از او پرسید: 'چگونه میتوانم سرشت غرورم را تغییر دهم؟' عارف با لبخندی گفت: 'اگر ناامیدی از تو دور شود و به یاد داشته باشی که همه ما با یک هدف در این دنیا هستیم، این غرور نیز از قلبت دور خواهد شد.' احسان به سخنان عارف فکر کرد و دانست که تواضع و محبت به دیگران کلید رهایی از غرور است.